نوبخت: با مردم گرسنه نمیتوانیم رودرروی دنیا بمانیم | رهبری مذاکره با جهان را منع نکردهاند
رویداد ۲۴| «زمان ارزیابی فرارسیده است» این جمله ابتدایی محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی و دبیرکل حزب اعتدال و توسعه در گفتگوی نوروزی در «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین بود و مقدمهای برای شکسته شدن یک سکوت سه ساله.
فشارها در سال ۹۶ و ۹۷ به حسن روحانی رئیس جمهور وقت برای حذف نوبخت یا استعفای رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه سوالی بود که از نوبخت پرسیدیم و او به سبک و سیاق آشنا و همیشگی اش، به جای پاسخی سیاسی به آمار و ارقام و اعداد متوسل میشود تا ضمن ارائه یک تصویر آماری از عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم، فشارها برای استعفا و حذفش از دولت را تلویحا سیاسی کاری بداند.
نوبخت البته رفاقتش و همکاری چندین ساله با حسن روحانی را رد نمیکند، اما تاکید میکند؛ «آقای روحانی آبرو خود و آینده ایران را قطعا دست آویز رفاقت نخواهند کرد.»
پیشنهاد روحانی به قالیباف و عارف برای حضور در کابینه اش و سهم نگرفتن حزب اعتدال و توسعه از دولت پزشکیان از دیگر نکات قابل توجه در این گفتوگو بود. نوبخت همچنین از گروهی حرف زد که خواستار باقی ماندن تحریمها هستند، و تاکید جدی دارد که گلوگاه دولت سیاست خارجی اش است و باید به سمت تعامل سازنده با دنیا برود.
مشروح گفتوگو با محمدباقر نوبخت را که در روزهای پایانی اسفندماه ۱۴۰۳ انجام شد را بخوانید؛
*آقای دکتر نوبخت! کمی عقبتر برگردیم، دورهای که شما در دولت آقای روحانی حضور داشتید، سخنگوی دولت بودید، رئیس سازمان برنامه و بودجه بودید، مشخصاً در سال ۹۶ و ۹۷ فشارهای زیادی به شخص شما و به آقای رئیس جمهور وارد میشد، انتظار این بود که آقای نوبخت استعفا بدهد، آقای نوبخت برکنار شود، انتقاداتی که آن روزها مطرح میشد را مطرح میکنم و میخواهم بعد از سالها پاسخ شما را بشنویم. گفته میشد آقای نوبخت در دولت حضور دارد، چون محبوب آقای روحانی است، آقای نوبخت در دولت هست، چون مورد اعتماد آقای روحانی است، آقای نوبخت در دولت ماندگار است و کنار گذاشته نمیشود، چون حرف شنو است، آقای نوبخت چرا در دولت ماندگار شدید؟ علیرغم همه فشارهایی که داشت و علیرغم اینکه شنیده میشد، چندین بار استعفا دادید و آقای روحانی با استعفای شما مخالفت کردند.
زمان ارزیابی دولت، به ویژه ارزیابی یک عضو آن دولت که مدیریت سازمان برنامه و بودجه کشور را برعهده داشت فرارسیده است. اینکه مطالب خلاف واقع از سوی چه کسانی مطرح و با چه اهدافی منتشر میشد را به سبب کم اهمیت بودن بیان نمیکنم، اما اگر بخواهیم ارزیابی عملکرد رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت را بررسی کنیم، اولین سوال این است که آیا از سال ۱۳۹۶ یک چنین مسئولیتی به بنده واگذار شد؟
روحانی با شناخت کافی از سوابقم من را برای حضور در دولت انتخاب کرد
خب اینطور نبود، بنده از سال ۱۳۹۲ یعنی از آغاز دولت یازدهم این مسئولیت را عهده دار شدم و شاید جلوتر از آن، همکاری ۱۶ ساله با آقای دکتر روحانی در مجلس شورای اسلامی داشتم؛ چهار دوره نماینده مجلس بودم، عضو و سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه بودم و در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در کمیته اقتصادی هم با آقای دکتر روحانی همکاری داشتم و بعد از آن هم حداقل هشت سال از سال ۸۴ تا ۹۲ هم معاون پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک بودم، دورهای که آقای دکتر روحانی ریاست مرکز را برعهده داشتند.
پس آقای دکتر روحانی با شناخت کافی از سوابق تقنینی ۱۶ ساله و ۸ سال معاونت پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک بنده را انتخاب کردند. سال ۹۲ با رویکرد و دکترینی مشخص وارد انتخابات شدیم، من هم سخنگوی ستاد انتخاباتی آقای دکتر روحانی بودم. شعار ما این بود که میتوانیم از راه تعامل سازنده با جهان و تعامل بین المللی و احترام به حقوق شهروندی و آزادیهای اجتماعی در چارچوب قانون اساسی در داخل کشور به توسعه دست پیدا کنیم.
هدف ما هم دستیابی به توسعه بود، کما اینکه در دوران مرکز تحقیقات استراتژیک محصول مطالعات ما کتابی جامع تحت عنوان «الگوهای توسعه» است که در آنجا نگاه خود نسبت به توسعه را بیان کردیم و حتی در خصوص نوع بودجه ریزی که متناسب با توسعه مد نظر میبایست عملیاتی شود نیز طرح بحث شده است. قبل از اینکه چنین مسئولیتی داشته باشیم در زمینه توسعه مجموعه مطالعات خود را به صورت یک کتاب منتشر کردم، البته دیدگاههای جمع ما در آن مرکز بود و من مجری آن پژوهش بودم و همچنین مجری پژوهشی در خصوص ساختار مناسب بودجهریزی کشور؛ بنابراین فردی مسئولیت راهبری سازمان برنامه و بودجه را برعهده داشت که حداقل چهار دوره متوالی در کمیسیون برنامه و بودجه حضور عملیاتی داشته و همچنین معلم بودجه در دانشگاه نیز بوده. نمیخواهم بیشتر بگویم که چه اقداماتی صورت گرفت، زیرا جامعه میداند که ما آن تعامل سازنده با جهان را به چه ترتیبی پیش بردیم، منشور حقوق شهروندی را در داخل به چه شکلی عملیاتی کردیم.
فلذا از آن عزیزانی که فکر میکردند اگر بروم و کسی دیگری سکان سازمان را در دست بگیرد وضع اقتصاد کشور بهتر خواهد شد تقاضا دارم عملکرد اینجانب را در سال ۹۲ تا ۹۶ ارزیابی کنند. اگر به شکل ناصواب قرار است که آن نقطههای منفی دولت دوازدهم به سازمان برنامه و بودجه برگردد، پس باید نقطههای قوت دولت یازدهم هم به سازمان برنامه بودجه برگردد.
دولت یک پیوستار است و ستاد اقتصادی دولت مسائل مختلف را هفتهای دو روز در روزهای یکشنبه و پنجشنبه مورد مداقه قرار میداد و نهایتا تصمیم جمعی گرفته میشد. دولت در سال ۹۲ با تورم بالای ۳۰ درصد و تورم نقطه به نقطه بالای ۴۰ درصد که به ان نمیپردازم شروع به کار کرد.
آیا غیر از این است که طی سالهای ۹۲ تا ۹۶ نرخ تورم بدون استثنا زیر ۱۵ درصد بود؟ ایا با تدابیر اتخاذی در دو سال متوالی ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ نرخ تورم یک رقمی نشد؟ آیا رشد اقتصادی که در سال ۱۳۹۱ به عنوان سال پایانی دولت دهم منفی ۸ درصد از سوی مرکز آمار و منفی ۸/۶ درصد توسط بانک مرکزی رسما اعلام شد، در دولت یازدهم به طوری که در سال ۱۳۹۵ رشد اقتصادی مثبت ۱۴/۲ درصدی را هم تجربه کردیم، مثبت نشد؟
در دولت یازدهم نرخ رشد اقتصادی نزدیک به ۵ درصد ثبت شده است
به گواهی آمارهای رسمی که در حال حاضر وجود دارد در دولت یازدهم به طور متوسط، نرخ رشد اقتصادی نزدیک به ۵ درصد ثبت شده است. در متغیر اشتغال هم بالاترین رکورد اشتغال در همان سال ۱۳۹۵ که رشد اقتصادی مثبت ۱۴/۲ درصدی را تجربه کردیم با بیش از ۸۰۰ هزار فرصت شغلی فقط در آن سال به این رکورد دست یافتیم.
پس هم بالاترین رشد اقتصادی هم بالاترین رشد اشتغال و کمترین رشد تورم را در دولت یازدهم شاهد بودیم. اگر قرار است جملگی نارساییهای اقتصادی به سازمان برنامه و بودجه و رئیس آن بازگردد، مستحسن و الزامی است تا این دستاوردهای مثبت هم به نام سازمان برنامه و بودجه نوشته شود.
به دولت دوم آقای دکتر روحانی میرسیم، به جز مواردی که عنوان شد یکی دیگر از سیاستهای ما این بود که قدرت خرید مردم را از طریق تثبیت نرخ ارز تأمین کنیم. به خاطر دارم در مصاحبهای در شبکه خبر که همزمان قیمت ارز بالا رفته بود و انتقاداتی مطرح بود به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه توضیح دادم که افزایش نرخ ارز و ناتوانی دولت در کنترل این موضوع را میپذیرم و این گفته بنده مورد انتقاد شدید همکاران سازمان برنامه قرار گرفت که این افزایش به سازمان چه ارتباطی دارد؟
وزیر اقتصاد و رییس کل بانک مرکزی باید پاسخگو باشند، اما بنده گفتم مسئولیت را میپذیرم و فشارها به دولت را به جان خریدم. یکی دیگر از موفقیتهای دولت یازدهم طی سالهای ۹۲ تا سال ۹۶ برای تقویت معیشت هموطنان افزایش حقوق بیشتر از رشد و نرخ تورم بود؛ به طوری که حتی در دو سال ۹۵ و ۹۶ که نرخ تورم یک رقمی بود، درصد افزایش حقوق دو رقمی بود.
رئیس کمیته امداد گفت خدمت دولت روحانی به فقرزدایی را هیچ دولتی انجام نداد
رئیس کمیته امداد در سفری که آقای رئیس جمهور به مشهد داشتند، آمدند گفتند من میخواهم مطلبی بگویم میدانم که برای من هزینه هم خواهد داشت، اما میگویم خدمتی که دولت به ما در کمیته امداد و در رابطه با فقرزدایی کرد، هیچ دولتی انجام نداد. حتماً میدانید که چه کسی این جمله را گفته و مستندات آن هم وجود دارد. خب این تصمیمات کجا گرفته میشد؟ این رضایت از کجا آفریده میشد که کارمندانی که همیشه بحث شان این است که رشد تورم بالا و رشد حقوق شان پایین، احساس میکنند که ماده ۱۲۵ در حال انجام است؟
در کنار این اولویت بندی توسعه و اتمام طرحهای عمرانی هم داشتیم که منابعمان محدود بود ولی با همه اینها، چون سیاست گسترش حمل و نقل ریلی را در دستور کار داشتیم ابتدا همدان به شبکه سراسری و سپس استان کرمانشاه، ارومیه و آذربایجان غربی به شبکه سراسری وصل شد. در نهایت هم رشت و گیلان که فکر میکردند به جهت صعوبت کوهستانی بودن شاید به نتیجه مطلوب نرسد اما...
*همان زمان خاطرم هست که آقای نادران در مجلس به شما کنایه زدند که شما هوای رشت را بیشتر دارید.
به همین جهت بود که رشت بعد از استانهای همدان، کرمانشاه و ارومیه به شبکه سراسری وصل شد؛ در حالی که رشت مرکز بزرگ دریایی به واسطه نزدیکی به بندر کاسپین بود و ظرفیتهای مناطق آزاد گیلان و انزلی هم ایجاب میکرد که زیرساخت برای ارسال سریع باری که از شمال میآید را به سهولت و سرعت به جنوب منتقل کنیم، کما اینکه از ان روز تا به حال قطعه آستارا به رشت باقی مانده و به اتمام نرسیده است.
نمیخواهم به این مباحث ورود کنم، چون مشخص است که انتقادات وارده به چه میزان درست یا نادرست است.
فکر کنید که بنده اصالتا اهل ارومیه باشم، آیا اینکه راه آهن ارومیه به شبکه وصل شده به من مرتبط است؟ بلافاصله بعد از اتمام پروژه رشت نیز به سمت کردستان رفتیم. قطعاتی بود که در دوره ما افتتاح نشد و یک تعدادی را افتتاح کردیم.
پروژه آزادراه تهران- شمال چند سال متمادی رها شده بود؟ ۹۲ کیلومتر تبدیل به ۳۰ کیلومتر شد یعنی ۶۲ کیلومتر راه کوتاه شد. شما از دوستان وزارت راه و از دوستانی که در بنیاد مستضعفان به عنوان شریک تجاری ما در آن پروژه بودند بپرسید، مرتباً حضور داشتیم و پرداختها به موقع انجام میشد. درست است که منابع کم بود، ولی من میدانستم که اگر قرار است قطعه اول آزادراه افتتاح شود، باید پولش را هم به موقع داد.
با سوال از جامعه مهندسین، پیمانکاران و مشاورین پروژههای زیربنایی میتوان میزان رضایت را جویا شد. خاطرم است برای حل مشکل طرح انتقال آب از زاو به دریاچه ارومیه با هیاتی عزیمت کرده و اتفاقا رییس جمهور محترم آقای دکتر پزشکیان هم در ان زمان ما را همراهی میکردند همراه دیگر من آقای بختیاری بود، چرا ایشان همراه ما بود؟
کلید ۱۲۰ هزار مسکن محرومان را تحویل دادیم
همه پنجشنبهها ضمن اینکه از طرحهای عمرانی بازدید میکردم، تمام مسئولان استانی را در شورای برنامه ریزی دعوت میکردیم و به انها میگفتم به دو دلیل آمدهام؛ یکی اینکه از شما سوال کنم مشکلاتتان چیست؟ دیگر اینکه سیاستهای کلی را به شما ابلاغ میکنم.
یک طرح فاخر برای مستضعفین، تحت عنوان مسکن محرومان عملیاتی کردیم که بیش از ۱۲۰ هزار مسکن محرومان را سازمان برنامه بودجه مدیریت و با همراهی بنیاد مسکن کلیدشان را تحویل دادیم. ۲۵ هزار واحد فقط در سیستان و بلوچستان و ۱۰ هزار واحد فقط در کرمان. میخواهم عرض کنم که تقسیم کار اینگونه بود. رشد اقتصادی را به آن ترتیب دنبال کردیم، موضوع تورم را به این ترتیب مهار کردیم، ضمناً زیرساختها را با بودجه کم اولویتبندی کردیم.
هیچ پنجشنبه و جمعهای نبود که خود بنده شخصا از طرحها بازدید نکرده و در همان مکان تشکیل جلسه ندهم. این نظارت میدانی سخت، اما موثر و پر بار بود. همانجا متوجه مشکلات میشدم، همان جا صورت جلسه و برنامه ریزی میکردیم که مثلا چقدر اعتبار تخصیص دهیم و نظارت دقیق هم میکردیم.
از خدمات دولت یازدهم میتوان به چنین اقدامات بزرگ اشاره کرد. این تجارب و توسعه زیرساختها ثمره اش رضایت بزرگ مردم به واسطه مشارکتشان در پای صندوقهای انتخابات سال ۹۶ بود. آقای دکتر روحانی در انتخابات ۱۳۹۶ حدود ۶ میلیون رای بیشتر مردم را کسب نمود. مع ذلک هم به مباحث محرومین و هم به مباحث رفاه اجتماعی طبقه متوسط توجه داشتیم. به شکل موازی به توسعه زیربنایی و رشد شاخصها نیز مجدانه میپرداختیم.
آیا آقای دکتر روحانی به خاطر رفاقت کسی را انتخاب میکرد؟
پس با همه اوصافی که عرض کردم آیا آقای دکتر روحانی به خاطر رفاقت کسی را انتخاب میکرد؟ در سطح دولت هیچ فردی با دیگری تعارف ندارد. اگه حس کنند که یک فردی مشکل دولت را حل نمیکند محترمانه کنارش میگذارند؛ زیرا آبرو و حیثیت دولت و کابینه در میان است.
ممکن است شانتاژهایی هم بکنند، ولی مسئول اصلی میداند که آن شانتاژ جهت تخریب است یا واقعاً ضعف است. کما اینکه در فاصله انتقال دولت یازدهم به دوازدهم تعدادی از عزیزان از ما جدا شدند. نمیخواهم بگویم که آنها ناتوان بودند به هر ترتیب جمع طوری بود که ایجاب میکرد که بعضیها بمانند. سال ۹۷ اتفاق دیگری افتاد و ...
*من یک گریزی به حرفهای شما بزنم، اینکه چندین بار گفته شد که شما استعفا دادید و در واقع مخالفت شد، این استعفایی واقعا در کار بود؟ بخاطر همین فشارهایی که وارد میشد، این استعفا صورت گرفت یا ...؟
کسانی انتظار داشتند اگر بار اول وقت نکردند یا نتوانستند با آقای دکتر روحانی قرارداد ببندند و امضا بگیرند که چه قسمت از کابینه را غنیمت خواهند گرفت، مصمم شدند تا در دور دوم اینکار را بکنند، کما اینکه لیستهایی را هم آماده کرده بودند، چون این مباحث خیلی مباحث سبک و کم اهمیتی است و بیشتر بُعد سیاسی و قدرت طلبی داشت، من سکوت میکنم و بیشتر باز نمیکنم ولی بحث این است که این فشارها سیاسی بود؛ خواست جامعه و مردم نبود.
بنده از صبح اول وقت در محیط کارم بودم نه لزوما در دفتر سازمان برنامه و بودجه بلکه به تمام استانها نیز سرکشی میکردم. شما میدانید، چون سازمان برنامه و بودجه تصمیم گیرنده بود، اغلب افراد و گروههایی که بنا به مطالبه گری از طریق تظاهرات داشتند و این نکته را میدانستند که نهایتا این سازمان رافع مشکلاتشان خواهد بود در مقابل سازمان به تظاهرات میپرداختند.
در سازمان برنامه دنبال گارد و باتوم و اینها نبودیم که متاسفانه بعدها شاهدش بودیم
شما میدانید که سلوک ما برای برخورد با اینها چه بود؟ ما دنبال گارد و باتوم و اینها نبودیم که متاسفانه بعدها شاهدش بودیم. نوع مواجهه نرم و سازنده سازمان با این افراد در دوره مسئولیت بنده را حفاظت و حراست که الان هم حاضرند و مطلع هستند و خود کسانی هم که اعتصاب میکردند، میدانند و به عبارتی شاهد عینیاند.
ما در را باز میکردیم، در سالن بزرگ الغدیر که یک محیط بزرگ بود، همه را دعوت میکردیم جمع شوند و حرف خود را بزنند. معمول این است که عمده معترضان را مقابل درب نگاه میدارند، یک کارشناس میرود و میگوید که چند نفر نماینده بفرستید تا در داخل مجموعه با ما صحبت کنند.
اما در زمان من در باز میشد، همه معترضین میآمدند، شخص من میرفتم در جمعشان و اول عذرخواهی میکردم که چرا من تدبیر نکردم، مدیریت نکردم، این مشکل را زودتر حل نکردم که شما برای اینکه صدایتان را به من برسانید اینجا بیاید.
بعد میپرسیدم حالا مشکلتان چیست؟ من اینجا مینشینم حرف بزنید. نفر به نفر میرفتند پشت تریبون و حرفهایشان را میزدند، منم یادداشت میکردم. بعد میرفتند. اگر زمان اعتراضات من به خیابان میرفتم که فقط فریاد بود؛ نه کسی صحبت من را میشنید نه امکان جمع بندی بود.
مثلا میگفتم این سه موضوع درست است من باید از شما عذرخواهی کنم. این سلوک ما با مردم بود. از سال ۹۷ به بعد، غیر از کرونا که بر ما عارض شد، سیل بزرگی هم در گلستان و سایر استانها از جمله لرستان و خوزستان شاهد بودیم، در هر کدام از حوادث چه کسی اول از همه خود را میرساند؟ میدانستم رئیس ستاد بحران کشور برود چه کاری میخواهد انجام دهد؟ اعتبار در دستش نبود، به شخصه میرفتم که اگر نیاز به آب داشته باشند، در محل بتوانم تخصیص بدهم و مشکلات را حل کنم.
وزیر راه میخواهد برود مثلا چه کار کند او که منابع ندارد به همین جهت خودم را مخفی نمیکردم؛ هم در اعتراضات حضور مییافتم و اعتراضات را به شکل قانونمند و منطقی مدیریت میکردم و هم در این نوع حوادث غیر مترقبه به سرعت خود را میرساندم.
چند بار پیش آمد که بعد از زلزله بزرگ کرمانشاه و قصر شیرین وقتی هلیکوپترم وارد میشد، افراد محلی برای صحبت میآمدند، چون از پیش اعلام میکردیم. بنده همه را در یک محل جمع میکردم، ابتدا میرفتم، بازدید میکردم و بعد به صحبتهای تک تک این افرادی که بحث داشتند میپرداختم و با حوصله و دقت میشنیدم، سپس دستورات لازم داده میشد.
گاهی خلبان هلیکوپتر میآمد و میگفت، سانست است ما مشکل داریم و باید برویم، میگفتم شما بروید من میمانم. میخواهم عرض کنم این سلوک مردمی را وظیفه خود میدانستم و برای اینکه دولت را تقویت کنم، مسئولیت همه چیز را هم قبول میکردم؛ حتی بالا رفتن نرخ ارز که عملا مربوط به سازمان نبود!
در همین دوران که درحال صحبت کردن درباره آن هستیم با مسئله تحریم مواجه شدیم و به شدت منابع ارزی ما تقلیل پیدا کرد و ما باید کشور را اداره میکردیم. رشد نرخ ارز با آن نوسانات سیاسی در دست دولت نبود، الان هم من نگران این هستم که ما فکر کنیم که این وزیر یا آن رئیس کل بانک مرکزی مقصر هستند، البته اینها میتوانند تاحدی بازار را مدیریت کنند، ولی بحث اساسی موضوع تهاجمات بینالمللی است که تاثیر میگذارد. با همه اینها میخواهم این را خدمت شما عرض کنم که در چنین مرحلهای که پیشآمد، نرخ تورم فزآینده بود. چون نرخ تورم ما بیش از اینکه نتیجه نقدینگی و تابعی از نقدینگی باشد، بیشتر کاست پوش cost push inflation یا تورم ناشی از فشار هزینه بود. مخاطبان بدانند کاست پوش یا تورم ناشی از فشار هزینه نوعی تورم است که ناشی از افزایش قابل توجه در هزینه کالاها یا خدمات مهم و برخلاف تورم تقاضا است.
افزایش هزینهها هم ناشی از افزایش قیمت ارز بود. شما نمودارهای زمانی تورم را با نرخ ارز ببینید، دقیقا نرخ تورم با ارز بالا میرود و با نرخ ارز پایین میآید. نه اینکه نرخ ارز تابع تورم باشد بلکه تورم تابع نرخ ارز است.
چطور میخواهیم رودرروی دنیا بمانیم، ولی مردم در داخل گرسنه باشند
در چنین وضعی معتقد بودیم که باید حقوق شهروندی را رعایت کرده و در این راستا قدرت خرید کارکنان دولت را همان طوری که در دولت اول موفق به انجام آن شدیم به سمت حفظ و ثبات هدایت کنیم. حتی اعتقادم براساس نگاه سیاسی و امنیت ملی هم همین است، چطور میخواهیم رو در روی دنیا بمانیم، ولی مردم در داخل گرسنه باشند و نتوانند با ما همدلی و همراهی کنند.
برای اینکه بتوانیم تابآوری جامعه را بیشتر بالا ببریم، باید تلاش کنیم که آن کاهش قدرت خرید را جبران نماییم. یعنی وقتی تورم بالا میرود ما بتوانیم دستمزدها را هم به همان اندازه بالا ببریم که اینها امکان زندگی عادی و سهل داشته باشند.
در جریان هستید که ما آن چیزی که وابسته به زندگی مردم بود را به نرخ آزاد ارز که دولت تسلطی بر آن ندارد رها نکردیم و کالاهای اساسی مورد نیاز زندگی مردم را به بازار آزاد ارز وصل نکردیم که با افزایش قیمت سطح قیمتها بالا برود.
ما کالاهای اساسی و دارو را با ارز ۴۲۰۰ تومانی تامین کردیم، سعی کردیم که با سیاستهای اتخاذی تأثیر تورم را بر روی این بخش از کالاها و خدمات نبریم، همین ماه بهمن نرخ تورم ماهانه خوراکیها چیزی حدود شش و هفت درصد بود. در حالی که این نرخ برای کل آن دوران ۱/۴ درصد بود. شاهد بودید از روزی که دولت سیزدهم زمام امور را به دست گرفت، برای حذف این رانتی که درباره اش میگفتند، ارز ۴۲۰۰ تومانی را به ۲۸۵۰۰ تومان افزایش داد و خودتان دیدید که چه اتفاقی افتاد. میگفتند هیچ اتفاقی نمیافتد، چون عملاً کسانی که وارد میکنند با همان نرخ آزاد حساب میکنند، در حالی که دیدید چه جهش تورمی پیش آمد.
در ارتباط با شاغلین، از ظرفیت قانونی بند (الف) ماده ۵۰ قانون برنامه پنجم توسعه استفاده کردیم، ۵۰ درصد فوق العاده شغلشان را بالا بردیم، چون قانون به ما این اجازه را میداد. بخشی از آن کاهش قدرت خرید را توانستیم با این افزایش جبران کنیم. برای بازنشستهها، چون فوق العاده شغل نداشتند معدل دو سال آخر مهم بود، برای آنها نیز از ماده ۳۰ قانون برنامه ششم استفاده و به صورت همسان سازی اجرا کردیم.
متناسب سازی حقوق بازنشستگان را هم به اندازه ۹۰ درصد شاغلین بالا بردیم. با همه اینها، رشد اقتصادی ما در سال آخر چیزی حدود ۱/۴ درصد بود، سال ۹۷ و ۹۸ منفی بودیم، اما سال ۹۹ توانستیم مجددا رشد اقتصادی را به ۱/۴ دهم درصد افزایش دهیم و به موازات آن در فصل اول سال ۱۴۰۰ که فصل پایانی دولت دوازدهم بود به گواهی مرکز آمار ایران رشد اقتصادی ما حدود ۸.۵ درصد و به گواهی بانک مرکزی مثبت ۷/۶ درصد بود.
نمیخواهم به مباحث حاشیهای ورود کنم، اما عدهای برای تخریب دولت نرخ تورم را همان مرداد ماه مثال میزدند، اما رشد اقتصادی را از سال گذشته که درگیر تورم و تحریم فلج کننده بودیم محاسبه میکردند.
با همه اینها برای اینکه بتوانیم قدرت خرید کارکنان را حفظ کنیم این اقدامات را انجام دادیم و به شخصه خود را موظف میدانستم که در هر بخشی مشکلی هست که آن مشکل به دست بنده و سازمان برطرف بشود نهایت اهتمام را داشته باشیم؛ از سیستان و بلوچستان تا کرمان و...
به آقای روحانی گفتم بگذارید هیچ مسئولیتی نداشته باشم، اما قبول نمیکردند
*من همچنانم پاسخم را نگرفتم، یعنی فشارها برای استعفای شما سیاسی بود نه بر مبنای عملکردتان؟
همواره علاقمند بودم که دولت موفق شود به همین جهت بسیار سریع و قاطع با آقای رئیس جمهور صحبت کردم که امکان ادامه کار را ندارم، اجازه بدهید در یک مسئولیت دیگر ایفای مسئولیت کنم، اصلا هیچ مسئولیتی نداشته باشم و شاید در رسانه تان این را منتشر کرده باشید که بنده اعلام کردم در آمادگی همکاری در هیچ سمت دولتی ندارم و از همه این سمتها کنار میروم و استعفا میدهم.
از سال ۹۲ تا سال ۱۴۰۰ هر ساله لااقل یک نوبت و گاهی هم بیشتر از کارکنان سازمان برنامه نظرسنجی میکردم که ببینم آیا مدیریت بنده را قبول دارند یا خیر. همواره بالای ۷۰ درصد از پرسنل سازمان خواهان ابقای بنده بودند در حالی که میدانید، آنها زبان نقد بسیار قوی دارند و کارشناس هستند.
آقای رئیس جمهور هم که قدرت تشخیص داشتند که بنده باری بر دوش دولت هستم یا همکار دولت، قبول نمیکردند. حتی زمانی که تیم اقتصادی دولت تغییر کرد، آقای رئیس جمهور درجلسات صبحهای یکشنبه و پنجشنبه با حضور رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد که خدمتشان بودم در آن جمع اعلام کردند که نوبخت مسئول تیم اقتصادی است.
آقای روحانی با تجربه، هوشمند و متشرع است، و به واسطه رأی مردم ابرو خود وآینده ایران را قطعا دست آویز رفاقت نخواهند کرد. کما اینکه این کار را نکردند. بنده هم به شکل دلسوزانه و مسئولانه آن چیزی که تشخیص میدادم انجامش برای کشور ضروری است را انجام میدادم.
*آقای نوبخت! به دونکته اشاره کردید، یک بخش اشاره به آمارسازیها و ادعاهایی که درباره شاخصهای اقتصادی برمبنای انتخاب مقاطع زمانی اشتباه برای ارائه آمارها مطرح میشود و نکته دوم مشی سکوتی که دولت در مقابل فشارها داشت، اما یک نقد به دولت آقای روحانی همین مشی سکوتش مقابل تندروها بود و بیشتر کُد میدادید که گاهی خودش ایجاد ابهام میکرد، البته در مواردی آقای روحانی خودشان به خط میزدند و پاسخ هجمهها را میدادند، اما عمومیت با سکوت بود، این مشی این روزها به نوعی در دولت آقای پزشکیان در مقابل فشار تندروها دیده میشود. فکر نمیکنید لازم بود یک جاهایی پاسخ میدادید؟ مثلا آقای روحانی از کودتا علیه برجام میگفتند، اما شفاف درباره این کودتاها حرفی نمیزدند.
خاطرم هست که به عنوان سخنگوی دولت هر هفته به جمع خبرنگاران میآمدم و اگر از خبرنگاران و اصحاب رسانه جویا شوید تصدیق خواهند کرد که طولانیترین جلسات پاسخ به رسانهها در هر دو دولت را داشتهام. اینطور نبود که ۵، ۶ دقیقه به حیاط دولت بیاییم و حرف بزنیم و برویم. سالنی را در ساختمان کوثر فراهم کرده بودیم که همه اصحاب رسانه میآمدند و تا آخرین نفر سوالشان را مطرح میکردند.
ما تا به آخرین سوال پاسخ نمیدادیم آنجا را ترک نمیکردیم. پس در آن دوران ما پاسخگو بودیم و مطالب را هم میگفتیم، البته به اقتضای شرایط پاسخهای خود را میدادیم. بدون اینکه دنبال حاشیهها باشیم.
*البته منظور من همان حاشیه هاست و سکوت دولت شما مقابل حاشیهها و هجمه ها، به نوعی وارد چالش و پاسخگویی با مخالفان دولت نمیشدید.
آنها هم همین را میخواستند که ما به جای کار و تلاش و برنامه، یک جبهه مخاصمهای را باز کنیم و زمین گیر شویم. ما کارهای بزرگی داشتیم، ما میدانستیم که تحریم دارد با جامعه چه کار میکند، ما میفهمیدیم که در این شرایط کرونا که یک میلیون فرصت شغلی از ما حذف شد به خانوارها چه فشاری میآید، ما میدانستیم که مردم سیل زده و زلزله زده الان چه نیازهایی دارند. آنها میخواستند، دولت را متوقف کنند، افکار عمومی هم میتوانست داوری کند. به خصوص همین دولتی که در سالهای ۹۲ تا ۹۶ به رغم همه کارشکنیها چه دستاوردهای بزرگی داشت.
در مورد موضوع پاسخگویی، بیشتر معطوف به سال ۱۴۰۰ به بعد هستم که بعضی مسئولان محترم یک جانبه میآمدند و مطالبی را بیان میکردند. من گاهی اوقات خندهام میگرفت با خودم میگفتم این مسئولی که راجع به مثلاً تورم صحبت میکند، راجع به رشد اقتصادی صحبت میکند، راجع به میزان بدهیها و استقراض از بانک مرکزی سوال میکند، این اصلا گزارش مرکز آمار را که منتشر شده خوانده؟ اصلا گزارش نماگرهای اقتصادی را که بانک مرکزی هر فصل دارد منتشر میکند، خوانده؟ از این جهت خیلی برایم جالب بود.
با قاطعیت عرض کنم، مرکز آمار مرکزی مستقل است و هر عددی را اعلام کند، حتی در دولت قبل هم شائبه در آمارهای آن نمیدیدم که اینها عددسازی کنند؛ واقعیت را میگفتند و البته آمارهای بانک مرکزی هم همین طور است.
اما اینکه از این مجموعه اعداد بعضی از مسئولان و کارشناسان کدام پایه را انتخاب کنند و از بین اعداد مختلف کدام عدد را انتخاب کنند و در اختیار رئیس قوه قرار دهند مهم است. رئیس قوهای که به ریز اعداد و آمارها وارد نیست و همان حرفها را تکرار کند، اینجا آدم احساس میکند که دارد کار غیر اخلاقی صورت میگیرد، جز چند مرتبه خاص بیشتر جواب ندادیم. ولی هم اکنون آمادگی دارم به عمده سوالات این طیف به شکل مستند برای ثبت در تاریخ پاسخ دهم، اگر فردی از آن مجموعه مغایر اعدادی که بنده استناد میکنم، آمار متقن دارد آمادگی دارم در حضور شما پاسخگویشان باشم. (این بخش از اظهارات آقای نوبخت به تفصیل در بخش گفتگوی اقتصادی آمده است)
*آقای نوبخت! این کاسبان تحریم که دائما نامشان برده میشد بالاخره چه کسانی بودند؟ چقدر در کودتا علیه برجام نقش داشتند؟ شما چندین بار از دوره طلایی ۹۲ تا ۹۶ صحبت کردید، ولی در ذهن مردم آن دوره تحریم و سختیهای بعد از تحریم و کرونا باقی مانده است. چرا روشنگری نکردید و نمیکنید تا ذهنها آگاه شود؟
شاید سایر اعضای دولت ملاحظاتی داشتند یا ترجیح میدادند که هر کسی به کار خود بپردازد، اما مجموعه مواضع آقای دکتر روحانی در این خصوص بسیار گسترده و به نظر من شفاف بود. حتی یه عدهای میگفتند که شما بیشتر از حد شفاف صحبت میکنید.
یک گروه خواهان ابقای تحریمها هستند
من فکر نمیکنم در حال حاضر برای جامعه مشخص نباشد که یک گروه خواهان ابقای تحریمها هستند. مواضع امروز و دیروز این افراد و گروههای سیاسی برای افراد جامعه مشخص نیست؟ بنابراین فکر میکنم پاسخهای آقای دکتر روحانی به ویژه ویدئو کلیپهای موضوعی که به شکل گسترده منتشر شد، خیلی از مسائل را روشن کرد.
فراموش نکنید، اگر جایی مسئولیت داشته باشید که وظیفه تان تامین آب و نان و حل مشکلات مردم است، به جهت اشتغالاتی که دارید مواضعتان متفاوت خواهد بود با آن زمانی که چنین مسئولیتی ندارید.
قرار نبود دولت وارد جنگ و دعوا با این گروه شود. آنها دنبال همین اتفاق بودند که دولت روزانه درگیر یک سلسله مسائل سیاسی خطی غیر سازنده و از مسیر اهداف و توسعه کشور منحرف شود و کوتاه هم نمیآمدند، شما یک چیزی میگفتید، دوباره یک موضوع دیگر مطرح میکردند و باز باید پینگ پونگی جواب میدادید.
به همین جهت آقای دکتر پزشکیان و دولتشان را تحسین میکنم که با عنوان وفاق هم که شده به پاسخگویی بیش از حد نسبت به این نوع پرسشها، سوالات و مطالبی که مطرح میشود، ورود نمیکنند.
*یک مسیری که آقای پزشکیان دنبال میکند، توافق با نهادهای حاکمیتی برای پیش بردن برنامههای دولت است، این روزها میشنویم که برخی میگویند مثلا دولت اقای روحانی نمیتوانست این مسیر را برود؟ شاید از این مسیر برخی فشارها به دولت خصوصا بعد از تحریمهای حداکثری علیه ایران برداشته میشد؟
من فکر میکنم دولت ما خطی که امروز وفاق نام گرفته را دنبال میکرد و اعتدالی که میگفتیم حاکم بود. ببینید دور میز دولت چند نفر از اعضای کابینه با آقای دکتر روحانی در گذشته همراه بودند یا مشخصاً از جریان حزب اعتدال و توسعه بودند؟ آقای روحانی کاندیدای حزب اعتدال و توسعه بود، البته اصلاح طلبان و سایرین هم آمدند ائتلاف کردند و از از ایشان حمایت کردند، من سوالم از شما این است که چند نفر دور آن میزی که نشسته بودند از اعضای حزب بودند؟ در بین آن سی و چند نفر حتی کسانی بودند که ما میدانستیم به آقای روحانی رای ندادهاند. نهایت تعامل در این است. او از رقبای سیاسی خود دعوت کرد که در کابینه حضور پیدا کنند.
روحانی از عارف و قالیباف برای حضور در دولت دعوت کرده بود
*مشخصا گفته شد از آقای عارف دعوت شده بود، برای وزارت بود؟
بله، حتا از آقای قالیباف هم دعوت کرده بودند.
*برای چه سمتی از آقای قالیباف دعوت کرده بودند؟
مطمئن نیستم و فکر میکنم برای تصدی معاونت محیط زیست از ایشان دعوت شد. مشی مدارا با سایر ارکان نظام را هم داشتیم. منتها باید دید در شرایط امروز این مشی پاسخ مثبت داده یا خواهد داد؟ علی رغم این توافقی که آقای دکتر پزشکیان و برخی از نهادهای دیگر داشتند، باز همان هجمهها و مسائل خاص وجود دارد. تا زمانی که تمامیت خواهی تمام نشود، همین بحثها مطرح است.
گلوگاه دولت پزشکیان، روابط خارجیاش است
معتقدم دولت باید کار خودش را بکند. اما گلوگاه دولت، روابط خارجی اش است. روابط خارجی، حتی روی روابط با مردم و طبقات داخل هم تاثیر میگذارد. وقتی پدری در خانواده از نظر اعاشه ضعیف شد و نتوانست به حد کفایت نسبت به خواستههای اعضای خانواده اقدام کند، قطعاً نارضایتی بالا خواهد رفت. به هر صورت جامعه ما، این جامعه بزرگ چه توقعاتی دارد؟ دولتی که درآمد ارزی اش از ۱۰۰ میلیارد دلار به زیر ۱۰میلیارد دلار رسیده چطور میتواند به اندازه گذشته همان مقدار رفاهی را ایجاد کند و از این تنگنایی که برای مردم ایجاد شده رها شود به خصوص اینکه رسانههای مخالفین فرامرزی و برخی از رسانههای داخل سهوا یا عمدا همسو با دشمنان به جای ارام کردن مردم با اهداف سیاسی جناحی مردم را تهییج کنند وضعیت پیچیدهتر خواهد شد.
در دولت سیزدهم زمانی نبود که تورم به تدریح تقلیل پیدا کرده باشد. در دولت اول ما متوسط تورم زیر ۲۰ درصد بود، اما در سه سال دولت سیزدهم بالای ۴۰ درصد بود.
*چندین بار به بحث تحریم اشاره داشتید، ترامپ به کاخ سفید بازگشته و برخلاف اینکه ارزیابی میشد متفاوت از دور قبل است و وارد مذاکره با ایران میشود، اما در اولین اقداماتش یادداشت فشار حداکثری علیه ایران را امضا کرد، برداشت شما و پیش بینی شما از این دوره چیست؟ بهرحال دولت آقای پزشکیان ناگزیر از ارتباط با غرب است، فکر میکنید ایران و آمریکا وارد مذاکره شوند؟ یا حتی تعاملات اقتصادی؟
ترامپ با امضای یادداشت اجرایی اخیر نشان داد که بسیار بیشتر از گذشته دنبال انقباض و محدود کردن عرصه فعالیت جمهوری اسلامی ایران است. مباحثی که ترامپ قبلا مطرح کرده بود که فقط بحث این است که جمهوری اسلامی ایران سلاح هستهای نداشته باشد فرق میکند با این مواردی که راجع به منع توسعه تسلیحات متعارف و نامتقارن در این یادداشت اجرایی طرح شده.
نکتهای وجود دارد که ضروری است به آن توجه کنیم، آنهم اینکه بی جهت امیدوار نباشیم، ولی باید بدانیم که فرصتهایی هم هست و آن اینکه در حال حاضر اولویت اول دولت ترامپ نیستیم. ترامپ با همسایگان خود از مکزیک در جنوب تا شمال آمریکا یعنی کانادا به نوعی درگیر شده است. با چین یک جور دیگری درگیر شده، با منطقه، خاورمیانه و کشورهای عربی که همه از دوستانش هستند، ولی حاضر نیست حرفشان را بپذیرد درگیر است، با اروپا بر سر مساله ناتو طور دیگری درگیر است، پس در حال حاضر ما هدف اولش نیستیم.
رهبری مذاکره با جهان را منع نکردهاند
*این خطر است یا فرصت؟
میتواند برای ما یک فرصت هم باشد. ببینید یک وقت هست که هدف اولش صرفا اضمحلال ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است، یک وقت هم هست که با همه درگیر است و ما هم یکی از موضوعات آنها هستیم.
خب این فرصتی برای ما است که بی جهت در مرحله اول قرار نداریم و باید از آن شکافهایی که با دیگران ایجاد کرده، هنرمندانه استفاده کنیم. مقام معظم رهبری اگر بحث مذاکره با آمریکا را مناسب، عاقلانه و هوشمندانه تشخیص ندادند، اما ما را از مذاکره با جهان، اروپا و سایر کشورها که منع نکردند.
عربستان و مصر کشورهای بزرگ عربی هستند، در حال حاضر هر دو با ترامپ به خاطر موضوع غزه و چگونگی به اصطلاح کوچ دادن مردم غزه دچار چالش شدهاند یا در مساله اوکراین با اروپا درگیر است، اینها همه فرصتهایی است برای ما و بستگی به این دارد که چقدر آقای دکتر پزشکیان و تیم دیپلماسی خارجی او بتوانند به شکل موثر از این فرصتها به صورت اقتضایی استفاده بکنند.
با این وضعیت فعلی نمیتوانیم خودمان را یک کشور با تعاملی بدانیم
*پیش بینی میشود دولت چهاردهم با بحرانها و حتی ابرچالشهایی در ادامه مسیر روبهرو شود، فکر میکنید این چالشها باید دولت را به سمت اصلاحات سخت و جدی ببرد و اینکه اگر گشایشی را در بحث تحریمها شاهد نباشیم حل و فصل این چالشها و اصلاحات امکانپذیر است؟
ما باید به شکل اقتضایی برنامه داشته باشیم یعنی برای شرایط عادی بدون تحریم یک برنامه داشته باشیم و در شرایط تحریمی که درآمدها به شدت تقلیل پیدا میکند، محدودیتها گسیل میشود و تقاضاها بالا میرود و مباحثی مثل ناترازیها رخ میدهد نیز یک برنامه متناسب داشته باشیم.
اگر بگوییم سند چشم انداز ۲۰ ساله که خیلی هم چشم انداز فاخری از نظر اهداف است، را میخواهیم اجرا کنیم آن رشد ۸ درصدی چطور محقق شود؟ ۱۹ سالش گذشت و اتفاقی نیفتاد. اینکه آقای دکتر پزشکیان بگوید، با تکیه بر چشم انداز جلو میرود مگر اینکه این سند ۲۰ سال دیگر تمدید شود که در آن ۲۰ سال دوم اتفاقی بیفتد.
در همان ابتدای سند چشم انداز هم تعامل سازنده با جهان آمده است. با این وضعیت فعلی نمیتوانیم خودمان را یک کشور با تعاملی بدانیم. نه به خاطر اینکه ما نمیخواهیم بلکه به این خاطر که توقعات طرف مقابل بالا و جاه طلبانه است.
وضعیت فعلی کشور یک برنامه ویژه میخواهد نه برنامه هفتم توسعه را
پس فعلا با این تحریمها و وضعیت داخلی و مناسبات خارجی ما نمیشود از سند چشم انداز حرف زد. میگویند بودجه سال آینده؛ من سوالم این است با این بودجهای که یک میلیون و ۸۵۰ هزار بشکه نفت باید روزانه با قیمت ۶۳ دلار فروخته شود و حدود ۴۴درصد تا ۴۵ درصد به نفت وابسته است و باید ۵۰۰ هزار میلیارد تومان اوراق بفروشد؟ و ... معتقدم در این شرایط ما یک برنامه دیگری میخواهیم. ما از آقای دکتر پزشکیان انتظار داریم که بداند آن برنامه هفتم برنامه این شرایط تحریمی که نرخ ارز روزانه بالا میرود، تورم بالا میرود و فشارهای خارجی بالا رفته نیست.
وضعیت فعلی یک برنامه ویژه میخواهد. حالا نمیخواهم به جزئیات ورود کنم، اما در سال ۹۷ بعد از اینکه خروج از برجام و فشار حداکثری و... اتفاق افتاد، غیر از پلن A که همین برنامه توسعه بود یک پلن B دیگری هم داشتیم، ما برای تک تک دستگاهها مشخص کردیم که باید هر کدام چه وظیفهای به عهده داشته باشند تا ما از این گردنه تحریم موفق عبور کنیم.
من به دولت آقای دکتر پزشکیان امید دارم و آن را دولتی شایسته میدانم، خود ایشان را آدم صادقی میدانم، ولی به عنوان کسی که ۱۶ سال در مجلس بودهام و چهار دوره در کمیسیون برنامه و بودجه حضور داشتم و در تاریخ انقلاب افتخار داشتم دو دوره متوالی ریاست سازمان برنامه و بودجه را به عهده داشته باشم، عضو شورای عالی امنیت ملی کشور بودم، در همه شوراهای عالی یا رئیس بودم یا عضو آن بودم و همه آمار و اطلاعات در سینهام نهفته است، اعلام میکنم با این سند چشم انداز، با این برنامه هفتم و با این بودجه که تصویب کردیم، برای اینکه بتوانیم سال ۱۴۰۴ را به شکل مطلوب و معقولی با این ابهاماتی که در رابطه با ترامپ و سیاست خارجی و مباحث ما وجود دارد، جلو ببریم حتما نیازمند به یک پلن B و حتی پلن C هستیم.
خوشبختانه همکاران دولت همکاران قوی هستند، با اطلاعاتی که دارم عرض میکنم که قدرت کارشناسی لازم در سازمان برنامه و بودجه وجود دارد و کمک کنند، همانطوری که در آن دولت کمک کردند ما بالاخره با یک رشد ۸ درصدی در بهار سال ۱۴۰۰ و با یک رشد ۴.۱ درصدی تا سال ۹۹ اقتصاد کشور را تحویل دولت سیزدهم دادیم، بله تورم ما هم بالا بود که متاسفانه در سه سال گذشته هم آن تورم همچنان بالای ۴۰ درصد باقی ماند، اما با همه اینها عرض میکنم از آقای دکتر پزشکیان انتظار هست، اول از همه یک برنامه داشته باشد، حالا دوره انتخابات بود میگفتند؛ برنامه شما چیست؟ میگفتند: برنامه هفتم. میپرسیدند برنامه شما چیست میگفتند همان سند چشمانداز. یا نکاتی که درباره کارشناسان میگفتند الان زمان آن است که کارشناسان بنشینند نه با آن سازوکاری که برنامه هفتم تهیه شد بلکه با مقتضیاتی که الان داریم. بزرگترین توصیه من به دولت آقای دکتر پزشکیان این است که باید برنامهای متناسب با گذار از این دوره داشته باشد.
کدامیک از اعضای شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه در کابینه پزشکیان هستند؟
*گفته میشود که حزب اعتدال توسعه سهم خوبی از دولت آقای پزشکیان گرفته، سهماش در قدرت چه در ردههای بالا چه در ردههای میانی خوب است، دبیرکل حزب اعتدال و توسعه پاسخش به این شائبهها چیست؟
کدام یک اعضای شورای مرکزی در کابینه آقای پزشکیان حضور دارد؟
*در ردههای مدیریت میانی چطور؟
شما بگویید که کدام یک از افراد ما افراد این شورای مرکزی ما در ارکان دولت هستند یا استاندار شدند، یکی را میتوانید، مثال بزنید؟ ما چیزی مطالبه نکردیم ما به آقای پزشکیان کمک کردیم قبل از اینکه حتی سایرین دست به کار شوند، یک میلیون پوستر و هزاران متر مربع بنر چاپ کردیم و قبل از اینکه ستادهای مرکزی اقلام تبلیغاتی دریافت کنند اقلام گسترده در ستادهای اعتدال و توسعه در ۳۱ استان کشور توزیع شده بود، در سراسر کشور تمام ستادها را زودتر از همه برای ایشان فعال کردیم. البته قصدم این نیست که توقعی از ایشان برای حضور در کابینه داشته باشیم. کدام یک از اعضای کابینه عضو حزب اعتدال و توسعه هستند.
برای ایران بر خود تکلیف میدانستیم که دکتر پزشکیان در آن انتخابات حساس موفق شود. به موازات ستاد انتخاباتی مرکزی ایشان ستاد انتخاباتی مستقل در سراسر کشور ایجاد کردیم، هزینههای آن را هم خود حزب تقبل کرد و خیلی از تشکلهای مردمی که میخواستند کمک کنند، عضو حزب نبودند، آمدند در چارچوب مستقلین و در چهارچوب حزب اعتدال توسعه فعالیت کردند. بعد از انتخابات آنها هم توقعاتی داشتند. دریغ از این که یک نفر مثلا حتی در جلسات عمومی که به صورت کلامی و عمومی و جمعیتی افراد را دعوت میکردند، تشکری کرده باشد.
ببینید وظیفه ماست که به دولت کمک کنیم. چون بالاخره باری که بر دوش دولت است سنگین است. شما یک آلترناتیوی بگویید که اگر آقای دکتر پزشکیان در آن جمع کاندیداها نبود، دیگری بهتر بود ما هیچ کدام یکی از آن افراد را به مثابه آقای دکتر پزشکیان شایسته برای این کار نمیدانستیم.
*پس آقای پزشکیان برای شما خیرالموجودین بوده است؟
بالاخره آقای دکتر پزشکیان فقط در آن جمع بود. ما افرادی با سطح توانایی و سواد که وارد رقابت انتخاباتی شدند کم نداشتیم، اما در آن جمع که نهایتا توسط شورای محترم نگهبان مطرح شد آقای دکتر پزشکیان آدم شاخص و شایستهای بود. الان هم از ایشان حمایت میکنیم. الان هم، چون شما سوال کردید دارم عرض میکنم، ما هیچ مطالبهگری نداریم. ولی، چون فرمودید که ما متهم شدیم از اینکه سهم زیادی در دولت داریم باید جواب بدهیم.
فرق حزب اعتدال و توسعه با سایر جریاناتی که نامهای معلقی دارند، این است که این حزب، شورای مرکزی مشخصی دارد، کادر آن مشخص است، معاونانش مشخص هستند، دبیرکلش مشخص است. همه هم آدمهای با تجربهای هستند. زمان آقای دکتر روحانی هم خواهش میکردم که کنار بمانم، چه لزومی دارد. همین کاری که در دانشگاه دارم به عنوان یک معلم ادامه میدهم، بسیار هم خرسندم و راضی هستم؛ ما که میفهمم که مشکلات چیست؟ منتها میخواهم بگویم هیچ کدام مان متوقع نیستیم.
تازه آن کسانی هم که آمدند، از طریق ما به آقای پزشکیان کمک کردند، شاید همین الان هم انتظارشان این باشد که بالاخره یک کمکی به منطقهشان صورت بگیرد، آنها هنوز از ما متوقع هستند و میگویند که دیدید ما در انتخابات چه کردیم.
نهایتا اعضایی از حزب ما در دولت نیستند. البته کسانی که در دولت حضور دارند، دوستان مورد احترام و علاقه ما هستند. اینکه غیرقابل کتمان است ما با اغلب وزرا و استانداران روابط عاطفی داریم، اما اینها روابط سیاسی حزب اعتدال و توسعه نیست. ممکن است بعضی از دوستان در دولت آقای روحانی هم کار کرده باشند حتی برخی در دولت آقای رئیسی هم ادامه کار داده بودند.